Loader

« بنیانهای اندیشه ما »

منشور تفکرات و مواضع دینی مرکز فرهنگ اسلامی فرانکفورت

آنچه در پی خواهد آمد منشور بنیانها و  اصول اندیشه و مواضع دینی و اسلامی مرکز فرهنگ اسلامی  فرانکفورت به عنوان انجمنی دینی، فرهنگی و غیر سیاسی است. بدیهی است از آنجا که این مرکز  به عنوان یک انجمن  محلی و برابر با قوانین موضوعه کشور آلمان  فعالیت  می نماید  به هیچ دولت یا کشور یا ملیتی  وابسته نبوده و مواضع خویش را مستقلا و منحصرا  بر اساس برداشت هیئت علمی مرکز از  منابع دینی اسلام با قرائت عقلانی و اعتدالی برگرفته از خوانش ثقلین ( قرآن و سنت قطعی پیامبر که از طریق اهل بیت او تبیین گردیده)  به شرح ذیل اعلام می نماید.

۱. یگانه پرستی و توحید

از منظر ما مبدإ همه چیز، هستی یگانه و  متعالی خدای سبحان است که در مرتبه ذات از هر اسم و رسمی منزه  بوده و در مقام تجلی و فعل به نامهایی نیکو  خویش را آشکار کرده است . او از همه شوائب نقص و نیاز منزه بوده و از هر گونه تشبه صفات مخلوقات و جسمانیت و حلول در چیز دیگر،  به دور است . نه از چیزی برآمده و نه فرزندی دارد بلکه وجود همه چیز متعلق و وابسته به هستی اوست.

او مبدأ هر کمال موجود است وهر کمال موجودی که فرض شود را به صورت بی نهایت داراست و فیض وجود و رحمت و کمال از او به سایر موجودات افاضه می شود. آفریدگاری که با وجود والامرتبه بودن از هر چیزی به آفریدگانش نزدیکتر و با آنان از هر موجودی مهربانتر است.

عالم و حکیم است، پس اراده اش جز از مبدأ علم بی نهایت اش و جز بر مدار حکمت ربوبی اش بر نمی خیزد. خدایی که هر صاحب استعدادی را در مسیر کمال خویش یاری می کند و هیچ  عملی را ضایع نگذارده و به کسی ظلم و ستم روا نمی دارد . کردگاری که رحمت و محبت، صفت ذاتی اوست  واز این روی معنای  غضبش جز ظهور اثر دوری انسان از ساحت  رحمت پروردگار نیست .

۲. نبوت و خاتمیت

رحمت ،علم و حکمت  الهی اقتضا می کند که برای راهنمایی انسان به سعادت ابدی، افزون بر عقل و اندیشه که چراغ فروزان و پیامبردرونی انسان است، زبده گانی را از میان انسانها به عنوان پیام آور خویش  برگزیده و به سوی آنان  مبعوث کند تا در پرتو آگاهی های وحیانی، زوایایی از هستی را که از توان تجربه و دسترس عقل آدمی بیرون است برای انسان ها آشکار سازند . به عنوان الگوهای علمی و عملی، آنان را به طریق انسانیت و عبودیت دعوت کنند و در طهارت و پاک سازی روح آنان یاورشان بوده ،راه و رسم  سعادتمندی را به نوع بشر نشان دهند.  بر این اساس هیچ گروهی از انسانها نبوده و نیست مگر آنکه خدای متعال در میان آنان انسانهایی زبده را به امر هدایت و راهنمایی آنان مبعوث کرده باشد .

اگر چه همه آنان که از سوی خدای متعال به چنین مسئولیتی مفتخر گردیده اند در یک مرتبه و رتبه نبوده و دایره مسئولیت یکسانی نداشته اند اما همگی، انسانها را به امری متعالی دعوت کرده و از تن دادن به  بردگی و بندگی غیر خدا پرهیز داده اند. انسانِ امروز بر مبنای کتابهای مقدس، با نام و نشان برخی از آن انبیاء آشناست و نام و نشان بسیاری را نیز نمی داند .

این سلسله از زبدگان و پیامبران الهی با بعثت حضرت آدم (ع) آغاز می شود و تا آخرین نبی و پیام آور الهی،  حضرت محمد بن عبدالله(ص) به پایان می رسد. در میان این سلسله از انبیاء اللهی نام پنج نفر به عنوان بزرگترین پیامبران  می درخشد. این پنج پیامبر بزرگ عبارتند از  حضرت نوح (ع) ، حضرت ابراهیم (ع) ، حضرت موسی (ع) ،حضرت عیسی(ع) و آخرین آنان حضرت محمد بن عبدالله (ص).

 انبیاء و پیام آوران الهی،پیام خدای متعال را درست و کامل و بی خطا می فهمند و درست و کامل و بی خطا به انسانها منتقل می کنند و هرگز در متن اساسی رسالت و آهنگ دعوت به سوی خدا، با یکدیگر اختلاف نداشته و هر یک دیگری را تأیید و تصدیق نموده و به ظهورپیامبر پس از خود  مژده داده‌اند.

بر اساس متن آخرین کتاب آسمانی و بیان حضرت محمد بن عبدالله (ص)، زنجیره رسالت و نبوت به آن حضرت خاتمه یافته و هر آنچه انسانها برای درک راه سعادتمندی نیاز داشته اند در آخرین رهآورد وحی یعنی قرآن کریم، بر آنها فروفرستاده شده است. بر این اساس پس از حضرت محمد (ص) هیچ  سخنی از آسمان به عنوان وحی الهی  فرونیامده و نخواهد آمد و هیچ انسان دیگری (هر قدر هم والامرتبه باشد) به نبوت و رسالت برانگیخته نخواهد شد.

در باور ما، یک انسان مسلمان اگر چه پیرو آخرین رهآورد وحی و آخرین پیام آور الهی یعنی حضرت محمد(ص) است ،اما به تمام انبیاء و رسولان الهی ایمان داشته و آنان را صاحب جایگاهی  بلند نزد خدای متعال می داند.

۳. چیستی مرگ

در باور ما ، انسان از روحی الهی و غیر مادی برخوردار است که اصل و  بقاء هویت انسانی را همین حقیقیت غیر مادی تأمین می کند. همانطور که ارتباط این روح  الهی با بدن فیزیکی انسان، ضامن  تداوم حیات مادی  و فیزیکی او می شود،  فضلیتهایی نظیر ایمان به خدای متعال، علم و آگاهی، فضیلتهایی اخلاقی ، انتخاب های عقلانی و انسانی و انجام اعمال نیک و پسندیده  موجب می شود که این روح الهی مراحل کمال و تعالی را در دنیا طی کند یا با ترک این فضیلتها، این مراحل را به صورت معکوس طی کرده و از ارزش انسانی و الهی اش کاسته  شود.

واقعه ای که منجر به قطع رابطه این روح الهی با بدن فیزیکی انسان می شود را مرگ می نامیم .

در اندیشه ما، مرگ اگر چه میان روح و جسم انسان فاصله انداخته و جسم انسان را به مبدإ پیدایشش، یعنی عناصر طبیعی و مادی باز می گرداند اما هرگز به معنای پوسیدن و از بین رفتن هویت و حقیقت انسان نیست .

روح انسان پس از مرگ فیزیکی ، به مرتبه بالاتری از هستی و ملاقات جلوه های پروردگار خویش  منتقل می شود و هرگز مرگ دیگری را تجربه نخواهد کرد

۴. زندگی پس از مرگ

در باور ما،  انسان  با مرگ نیست و نابود نمی شود بلکه همانطور که از مبدأ خلقت الهی، به عرصه وجود راه یافته است، در مسیر تعالی و کمالِ وجود خویش، سرانجام  به سوی خدای متعال باز خواهد گشت . این بازگشت  را در زبان و  ادبیات دینی «معاد» می نامند . انسانی که با سرمایه ی وجود و دستمایه ی عقل و چراغِ هدایت بخشِ وحی، به دنیا پای نهاده است با بهره مندی از امکانات ظاهری و باطنی خویش، اعمال و رفتارهایی را انجام می دهد  که این اعمال، افزون بر تعیین فرجام کار دنیایش ، در روح و روان و حقیقت  او نیز آثاری بر جای می گذارد .

انسان در دنیا، گاه به عدل و احسان گرایش می یابد و گاه بر مدار ظلم و ستم حرکت می کند. به حکم عقل، این دوگونه انتخاب نمی تواند فرجامی یکسان داشته باشد.

یکی از ویژگی های معاد آن است که آدمی در برابر داوری عادلانه الهی، با حقیقت ونتایج حقیقی اعمال خویش رو به رو شده و آنها را در قالب بهره مندی از آثار رحمت الهی در بهشت رضوان درک می کند و  یا آثار دور ماندنش از خدای متعال و مواجه شدن با عذابِ محروم ماندن  از رحمت الهی را در قالب عذاب دوزخ  تجربه می کند.

روزِ دواری در پیشگاه خدای متعال ، همان روزی است که پرده ی ظاهر از چهره درون و بیرون آدمیان فرو افتاده و انسانها با حقیقت و درون جان خویش در محضر خدای متعال حاضر می شوند و بر اساس حقیقتها داوری می گردند و در آن روز به هیچ کس، به هیچ مقداری ظلم نخواهد شد.

۵. تعادل میان امر دنیا و امر آخرت

در باور ما ، دنیا و زندگی پس از دنیا دو مقوله جدا و بی ارتباط با یکدیگر نیستند، بلکه چگونگی زندگی ما در دنیا ، تعیین کننده  نتایجی است که در عالم آخرت به دست می آید.

در حقیقت آنچه درعالم پس از دنیا با آن مواجه می شویم، آثار حقیقی کارها و روشی است که در دنیا انجام داده و بر اساس آن زندگی کرده ایم . هر قدر زندگی دنیای یک انسان مسلمان،به لحاظ انسانی، دینی و اخلاقی  مفید تر  و پر بار تر بوده باشد ، زندگی پس از دنیای او نیز سعادتمندانه تر خواهد بود.

از این روی در اندیشه ما، یک انسان مسلمان نباید به بهانه پرداختن به امور معنوی ، خود را از لذتهای صحیح و مجاز زندگی دنیا محروم کند و یا به انجام امور لازم برای برخورداری از زندگی متناسب، بی توجهی نماید یا از سوی دیگر در لذت جویی زیاده روی کرده یا به بهانه کار کردن برای ارتقاء سطح زندگی دنیای خویش، نسبت به امور معنوی و دینی و اخلاقی خویش دچار غفلت یا بی توجهی شود.

بلکه یک انسان مسلمان می باید با حفظ تعادل میان امور دنیا و امور دینی خویش ، راه سعاتمندی زندگی دنیا و پس از دنیای خویش را به درستی بپیماید.

۶. وحی

در باور ما، آگاهی و آشنایی با حقیقت، منحصر به آگاهی های ناشی از تجربه نیست. چه این که هستی نیز در امور تجربه پذیر منحصر نمی شود.

 «وحی» در لغت نوعی آموزش و القای معنا به دیگری است که  به صورت سریع و نا آشکار شکل می گیرد و در اصطلاح الهیاتی، یک نوع سخن گفتن آسمانی است که از راه حسّ و تفکر عقلی  و به صورت عادی درک نمی‌شود، بلکه آگاهی، درک و شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد به خواست و اراده  الهی پیدا می‌شود و دستورات غیبی را که از حس و عقل پنهان است از وحی و تعلیم الهی دریافت می‌کنند.

وحی درجات مختلفی دارد که از القاء نوعی هدایت در نحوه وجود آغاز شده و تمام موجودات از آن برخوردار می شوند. بالاترین نوع آن که  (وحی نبوت و رسالت) است،  فقط برای پیامبران الهی قابل ادراک است.

آخرین رهآورد وحی قرآن کریم است که بر قلب پیامبر اعظم(ص) القاء گردید و هم اکنون به صورت کتابی تدوینی در اختیار بشر قرار دارد.

۷. قرآن کریم

خدای متعال به اقتضاءرحمت و علم و حکمت خویش پیامبرانی را برانگیخت و آنان را به دریافت پیام خویش مفتخر ساخت و آنان را موظف کرد تا این پیام را به انسانها ابلاغ نمایند.

در باور ما، قرآن کریم، متن دست نخورده و سخن مستقیم خدای متعال است که  گاه مستقیم و بی واسطه و گاه از طریق فرشته وحی، بر قلب حضرت محمد(ص) نازل گشته و بدون هیچ گونه تغییر و تبدیل عمدی یا  ناخواسته و اشتباه، از طریق ایشان به انسانها ابلاغ گردیده است. این  کتاب مبارک ،همین قرآنی است که امروز در دست عموم مسلمین است. کتابی که خدای متعال آن را هر گونه تحریف و تبدیل و حذف و اضافه  توسط دیگران مصون و محفوظ داشته  و خواهد داشت.

در باور ما، قرآن کریم به عنوانی متنی یکپارچه و متقن ، بیانِ آشکارِ مراتب گوناگون حقایق هستی است  که برای انسان فرو فرستاده شده و بدون توجه به نژاد، رنگ، زبان یا جغرافیای زیست آدمیان  با فطرت یگانه انسانی او سخن می گوید. قرآن، شفای دردهای روح و عقل آدمی و روشنگر تمام سوالهایی است که بشر برای هدایت و سعادت حقیقت انسانی خویش به آنها محتاج است. تعالیم قرآن ابزار پاک سازی فطرت و باطن بشر و راهنمای زیست دینی ، اخلاقی و انسانی اوست.

این کتاب مبارک، تا پایان جهان انسانها را به خدا و حقیقت انسانی خویش فرامی خواند و گذر زمان و تغییر مکان آن را از اعتبار نمی اندازد و کارکردش را از میان نمی برد.

در نگاه ما،  قرآن کریم،  متن اصلی و اساسی  تعالیم اسلام و مرجع تعیین راستی و ناراستی همه اندیشه هایی است که ممکن است با نام اسلام عرضه شوند.

۸. سنت قطعی پیامبر

قرآن کریم اگر چه سندی محکم و راهی روشن و عباراتی غیر رمز آلود دارد، اما همین متن آسمانی، پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) را به عنوان  بیان کننده  معانی عمیق تر و تعالیم دقیق تر وحی، معرفی می کند و پیروی از او را سبب ارتقاء انسان به مقام محبوبیت خدای متعال برمی شمارد . 

متن فرمایشات پیامبر اعظم (ص) و راه و روش ایشان در زندگی، که با اصطلاح «سنت » شناخته می شود،  دومین عاملی است که درسایه تعالیم قرآن کریم، مسیر سعادت و رشد را پیش چشمان آدمیان به نمایش می گذارد .

در طول تاریخ افراد بسیاری به نقل سخنان و راه و روش ایشان پرداخته اند و چه بسا در این نقل ها خطاهای عمدی و سهوی نیز رخ داده  است. از این روی در باور ما،  اگر اصالت و قطعیت  چیزی که از سنت رسول خدا شمرده شده است، با استفاده از راه های علمی (که در علوم الهیات اسلامی  مورد بحث قرار گرفته اند)  ثابت شود ، آن سنت قطعی به مثابه سندی مورد اعتماد، می باید  مورد توجه و پیروی قرار  گیرد .

۹. امامت

  • اسلام آخرین دین و حضرت محمد بن عبدالله (ص) آخرین نبی و رسول الهی  و قرآن کریم آخرین رهآورد وحی است  که برابر با اراده الهی چنین  مقرر شده که  تا پایان جهان در خدمت وصول  انسان  به سعادت قرار گیرند.با توجه به این اصول پیش گفته و از آنجا که پیامبر اعظم نیز یک انسان بوده و سرانجام می باید از دنیا برود، در زمان حیات ایشان، موضوع جانشینی علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) در جامعه اسلامی مورد توجه قرار می گیرد. این جانشینی که از آن به  «امامت» تعبیر می شود  در همه ابعاد امور دینی و اجتماعی به ویژه مرجعیت علمی آنان برجسته می شود.

در باور ما، امامت، مقامی الهی است که برابر با سنت قطعی روایت شده از  پیامبر اعظم (ع) در آغازین روزهای بعثت و غیر از آن ، به ویژه در آخرین حج و واقعه غدیر خم،  پس از پیامبر اعظم(ع)،  شخصیت بی نظیر جهان اسلام  حضرت علی بن ابیطالب (ع) و پس از او به ترتیب سلسله یازده گانه فرزندان و نوادگان حضرت محمد (ص)  مشتمل بر  حسن بن علی المجتبی (ع)، حسین بن علی سید الشهداء (ع) ، علی بن الحسین السجاد(ع)، محمد بن علی الباقر (ع)، جعفر بن محمد الصادق(ع) ، موسی بن جعفر الکاظم (ع) ، علی بن موسی الرضا(ع) ، محمد بن علی الجواد (ع)، علی بن محمد الهادی(ع) ، حسن بن علی العسکری(ع) و حجت ابن الحسن المهدی (عج)  عهده دار امامت  و هدایت و بیان حقایق تعالیم اسلامی بوده اند که دوازدهمین آنان حضرت مهدی (عج) به اراده الهی تا کنون زنده  ست و به اقتضاء حکمت الهی  در حضوری پنهان (یا به اصطلاح دینی در غیبت) به سر می برند تا آنگاه که خدا خواهد ، خویش را آشکار کرده و سمت راهنما یی و  هدایت بشر به سعادت نهایی  را آشکارا   به کمال رساند.

بر این اساس  پیروی  علمی و عملی از این سلسله امامت که همگی از اهل بیت رسالت و فرزندان معصوم پیامبر (ص)  و به گواهی همه مسلمانان از عالمترین افراد زمان خویش  بوده اند  موجب می شود تا مسلمانان پیرو اهل بیت ، تعالیم دینی و قرآنی  خویش را در تاریخی  به بلندای 250 سال ، از مجرای    پاک اهل بیت  پیامبر دریافت کرده و در میان اجتهادات گوناگون و نظریات متضاد و متناقض  سایر اندیشمندان اسلامی   گرفتار نیایند. هر چند که آن عالمان از  مقام  علمی و تقوایی برخوداربوده  باشند

۱۰. مرجعیت و عالمان دینی

در تاریخ ادیان، همواره عالمان و دین شناسان هر دین، محل رجوع علمی، اخلاقی و دینی مؤمنان و دین پژوهان بوده  و به این سبب همچون سایر عالمان و اندیشمندان، مورد احترام و تکریم قرار گرفته اند. چنان که در روش مستمر حیاتِ یک هزار و چهارصد ساله مسلمانان نیز ملاحظه می شود جایگاه عالمان دینی همواره گرامی داشته شده و تکریم و احترام به شخصیتهای فرهیخته دینی را موجب تکریم نهاد دین دانسته اند.

 در باور ما ، برخورداری از چنین جایگاه رفیع اجتماعی، به آن معنی نیست که  عالمان  دینی دچار خطا  یا اشتباه نمی شوند.  چه این که هر انسانی، هر قدر هم عالم، با تقوا وعادل باشد، ممکن است به اندیشه ای خطا یا رفتاری  اشتباه دچار شود. اما تکریم و ارجمند دانستن جایگاه عالمان دین، از بهترین و برترین راهکارها برای جلوگیری از بروز رفتارهای احساسی و تخریب کننده ای است که ممکن است به بهانه اختلاف نظرهای گوناگون، نسبت به برخی عالمان دینی انجام شود وآثار ویرانگرش به اساس اندیشه دینی برسد. علاوه بر آن که چنین گرامی داشتی زمینه ساز شکل گیری گفتگوها و نقدهای محترمانه علمی در میان عالمان دینی و جبران کننده خطاهای احتمالی عالمان بزرگ خواهد بود.  چرا که میان احترام و گرامیداشت یک شخصیت علمی و عالم دینی و نقد علمی و محترمانه اندیشه های او هیچ تعارضی وجود ندارد.

درباور ما مراجع عظام تقلید مسلمانان شیعه، بدون در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی، زبان، نژاد ، اندیشه های سیاسی یا اختلافات علمی و سلیقه ای شان، می باید به عنوان عالمان و راهنمایان دینی، مورد تکریم قرار گیرند تا با حفظ ارزش عالمان دینی، ارزش علم دینی حفظ گردد  .

در باور ما برآیند چنین نگاهی، موجب می شود تا با تقویت کلیت نهاد مرجعیتِ علمی و دینی مسلمان شیعه ، راه نقد علمی گشوده مانده و از سوی دیگر اندیشه های  محکم ، معتدل و عقلانی عالمان دینی و مراجع عظام تقلید  نیز چونان سدّ محکمی در برابر افراط یا تفریط گرایی های مذهبی به کارآمده و اعتدال و عقلانیت را در بدنه جامعه مسلمانان، اعتلا و استقرار بخشد .

۱۱. شریعت

معنای لغوی  شریعت، چشمه ای است که بتوان بدون هیچ زحمتی از آن آب نوشید . به همین مناسبت به مجموعه برنامه های عملی یک دین نیز «شریعت» گفته مى شود چرا که مانند آب گوارایی است که موجب سلامت و  طهارت  کسانى خواهد بود که زندگی خویش را با آن هماهنگ سازند.

شریعت در باور ما، عبارت از مجموعه برنامه هایی است که با زبانی حقوقی، در حوزه های گوناگون روابط انسان با خدا، با خویش و با دیگران از سوی خدای متعال ارائه گردیده است.

 این دستورات گاه به صورت متن روشن و بی نیاز از تفسیر(نص)، در قرآن کریم بیان شده است، گاه به صورت احادیث قطعی و سنت قطعی از پیامبر اعظم (ص) و امامان اهل بیت تبیین گرده اید که در این صورت ، بدون هیچ تردیدی اعتبار کامل داشته و به امر الهی نسبت داده می شوند. 

دسته سوم از این احکام آنهایی هستند که از طریق راه های علمی قابل اعتماد و از طریق دانشمندان و عالمان دینی دارای شرایط اجتهاد، از قرآن کریم و سنت قطعی پیامبر و امامان اهل بیت یا حکم روشن عقلی، تشخیص داده شده یا استنباط می شوند که دراین صورت، به دلیل فرایند علمی تشخیص و استنباط شان، مانند هر استنباط علمی دیگر، در عین نقد و تغییر پذیری، از اعتبار علمی و صلاحیت عملی دینی برخوردار هستند.

آنچنان که ما می اندیشیم، شریعت در خدمت نظم بخشیدن به رفتارهای عادی و روز مره زندگی انسان قرار دارد .

کمک کردن به انسان برای یکپارچه سازی عناصر مختلف زندگی و آسانتر کردن انتخابهایش به قصد  نزدیکی  بیشتر به پروردگار، از اهداف اساسی شریعت است .

بر این اساس قوانین شریعت نیامده اند تا  انسان را در چهارچوبه ای تنگ و غیر منعطف اسیرکرده و میان انسان و زندگی عادی اش فاصله بیاندازد و محرومیت های غیر لازم را به او تحمیل نماید .از این روی در باور ما، شریعت  همواره قابلیت دارد تا با توجه به اقتضائات زمانی و مکانی زیست انسان و تغییرات دائمی  مسائل زندگی بشر،  به شکلی پویا با اجتهاد ها و برداشتهای اصولی و در عین حال  منعطف ، زندگی دینی انسان مؤمن را در مسیر رشد مادی و معنوی به پیش برد.

با این همه و با کمال تأسف می باید اذعان کرد که در طول تاریخ،  کسانی با نام و شعار شریعت، اندیشه های جامد و ظاهرگرایانه و خشن خویش را توجیه کرده و رفتارهای ناهنجار و غیر قابل پذیرشی را در پوشش عمل به شریعت انجام داده اند.  همان طور که در سوی دیگر نیز با بیان نظرات غیر اصولی و غیر علمی به بهانه هماهنگ سازی شریعت با مسائل بشر امروز، جهت زندگی انسان را از عبودیت خدای متعال به بندگی هوس های مادی انسان تغییر داده اند.

۱۲. نسبت میان شریعت و اخلاق

به باور ما، زیست اخلاقی و تعهد به فضیلتهای اخلاقی، انسان را به سوی سعادتمندی پیش می برد و این کارکرد، از برترین اهداف دینی به شمار می آید.

از این جهت شریعت نیز که در پی راهنمایی بشر به سوی سعادتمندی است، نمی تواند با اخلاق بیگانه بوده یا در بیان احکام دینی، اخلاق را نادیده گرفته یا بر خلاف آن فتوی دهد.

در باور ما، عمل به شریعت، زمانی انسان را به هدف شریعت می رساند که با زیستی اخلاقی همراه باشد. در غیر این صورت، نتیجه  تمرکز بر شریعتِ منهای اخلاق، چیزی جز جمود  بر ظواهر عبارات شریعت و بروز اندیشه های خشک و غیر منعطف نخواهد بود.

چنین می اندیشیم که قواعد شریعت، بنیانهای زیست دینی را معین می کند و فضیلتهای اخلاقی ، زندگی مؤمنانه را امکان پذیر می سازد.  چیزی شبیه این تمثیل که شریعت، چهارچوبه‌ی خانه‌ی دینداری است و اخلاق، تمام آن چیزی است این چهارچوبه را قابل سکونت و محلی برای آرامش و امنیت می سازد .

براین اساس در اندیشه ما، انسانی که می خواهد بر اساس شریعت زندگی کند می باید نسبت به  فضائل اخلاقی  متعهد باشد .

۱۳. پاداش و جزا

بی تردید انسانها به دنبال انتخابهایی که زندگی خویش می کنند با نتایج متفاوتی رو به رو می شوند که میان این نتایج و آن انتخابها نسبتی منطقی و عقلانی برقرار است. انتخاب زیستن بر مدار فضائل انسانی یا تعالیم دینی  سرانجام  به نتیجه ای متفاوت از انتخابِ زیستن در بی توجهی به این دو عنصر ختم می شود .

بر این باوریم  که  انسان،  نه تنها در این جهان، بلکه در جهان دیگر نیز با بازتاب و محصول انتخابهای خویش رو به رو خواهد شد. آنچه در زبان و ادبیات ادیان به عنوان پاداش یا جزا مطرح می شود بیان دیگری از همین حقیقت است.

افزون بر این که خدای متعال به واسطه ویژگی رحمت و مهربانیش، آ ثار و نتایج اعمال و انتخابهای نیک انسانها را چندین برابر ساخته و بیش از آن چه به طور طبیعی باید به آن دست یابند، به آنها  خواهد بخشید که از آن با عبارت (پاداش) یاد می شود و به واسطه ویژگی عدالتش، چنان ارده کرده است  که اگر انسانی با وجود آگاهی از نتیجه عملش، انتخابی ناروا داشته است، با نتیجه طبیعی همان انتخاب رو به رو گردد که از آن به (جزا یا عذاب) یاد می شود.

در نتیجه آنچه پاداش به شمار می آید، ناشی از رحمت الهی است و به او نسبت داده می شود و آنچه جزا یا عذاب به شمار می آید، نتیجه طبیعی انتخابِ آگاهانه انسان است که بر اساس ویژگی عدالت الهی با آن رو به رو می شود.

بر این اساس نمی توان رو به رو شدن با جزا یا عذاب را به طور مستقیم به خدای متعال  نسبت داد و نباید  چنین تصور کرد که خدای متعال، همانند یک انسان، به خاطر غضب کردن از چیزی که نمی پسندد، دیگری را جزا داده یا عذاب کند.  بلکه عذاب، حاصل عمل انسان و دور شدن از رحمت الهی است.

۱۴. نفی اجبار در ایمان به امر دینی

 در باور ما، ایمان به امر دینی،  از بستر آگاهی  برخواسته و چیزی از جنس باور قلبی است . به روشنی می توان اذعان کرد که تبدیل یک موضوع به ایمان و  باوری قلبی  ( هر چند بسیار صحیح و مطابق با حقیقت باشد) از طریق اکراه  یا اجبار،کاری محال و ناشدنی است.

به باور ما امر دینی، زمانی در دل و جان یک انسان می نشیند   که در ابتداء عقل و اندیشه اش نسبت به آن امر دینی قانع گردد  و با آزادی کامل  آن را تأیید  نماید . آنگاه این باور آزادِ تأیید شده توسط خرد انسان، به قلب راه یافته و با آن در هم می آمیزد و به ایمان و اطمینان بدل می شود . چنین ایمانی به صورت طبیعی موجب انگیختگی انسان مؤمن برای زندگی مؤمنانه خواهد شد.

بر این اساس در باور ما  هر گونه الزام، اکراه و اجبار برای  القاء ایمان به قلب انسانها ، نه تنها تلاشی خطا و بی ثمر است بلکه در کوتاه مدت یا بلند مدت موجب  انزجار  انسان از موضوع ایمان و امر دینی خواهد شد.

۱۵. شیطان شناسی

در باور ما ، ابلیس پس از دورانی که در اثر اطاعت خدای متعال به مراتبی از تقرب الهی راه یافته بود به واسطه نافرمانی از خدا ی متعال در خصوص سجده در پیشگاه الهی به خاطر خلقت آدم (ع)، ازجایگاه خویش رانده گردید. او که به واسطه تکبرش نسبت به آدم، در برابر امر خدا سرکشی کرده بود، انسان را مقصر سقوط خویش دیده و سوگند یاد کرد تا به وسیله وسوسه هایش  در مسیر سعادت انسان و  قرار گرفتن در مقام نمایندگی خدا مانع ایجاد کند.

شیطان برای رسیدن به این مقصد از ایجاد تردید و شک  در ایمان انسان آغاز می کند و آنگاه انسان را از یاد و اعتماد به خدا و تحقق وعده های الهی دلسرد می سازد. آدمی را از فقر و ناداری می ترساند و او را به کارهای زشت و پلید دعوت می کند. نفاق و دو چهره بودن را در آدمی تشویق می کند و بذر دشمنی و کینه را در دل آدمیان می کارد و میان آنها نزاع و  جنگ بر می انگیزد .

در اندیشه ما  شیطان، انسانها را گام به گام  و مرحله مرحله به سوی اهداف پلید خویش فرا می خواند و آن هنگام که آدمی گام نخست را برمی دارد ، او را با اطمینان بیشتری به سوی گام دوم می راند. با وسوسه هایی که در دل و فکر انسان بر می انگیزد، آتش خودخواهی را در او شعله ور کرده، زشتی ها را در نگاه او دلفریب  می سازد .

به طور کلی، هر جا که مهر و شفقت، جای خویش را به قهر و غضب و کینه می دهد و یاد خدای متعال از خاطر می رود وصلح و دوستی، جایشان را به  ظلم و جنگ و دشمنی  می سپارند، بی تردید رد پای شیطان  را آشکارا می تواند دید . در باور ما، برای نجات از وسوسه ها و دامهای ابلیس و آنان که با پیروی از او با یکدیگر همکاری می کنند، چاره ای جز هوشیاری و تقویت یاد و نام خدای متعال در قلب انسان و مقابله با وسوسه های خیال انگیز و رعب آورش، از طریق استمرار ارتباط با خدا و انجام کارهای صحیح انسانی و خدا پسندانه نیست.

باید به یاد داشت که مکر و حیله ابلیس هر قدر هم سهمگین و سخت باشد در برابر قدرت ایمان به خدای قادر متعال  و توکل و پشتیبانی او بسیار سست و ناچیز  است.

۱۶. ویژگی های عمومی یک مسلمان پیرو ثقلین

در باورما، یک مسلمان پیرو ثقلین از ویژگی های عمومی و اساسی باید برخوردار باشد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از توجه دائم به خدای متعال در همه احوال،خود مهاری و تقوی، رعایت اعتدال در امور دینی و دنیایی، تعهد به انجام امور دینی و واجبات اسلامی، تعهد به ترک نادرستی ها و محرماتی که خدای متعال از آن نهی فرموده است،خوش اخلاقی و مهربانی با پدر و مادر ، دلسوزی و محبت نسبت به فرزندان، خوش اخلاقی با دیگران، خوش سخن بودن و پرهیز کردن از به کار بردن سخنان توهین آمیز  یا ناسزا به دیگران،وفای به عهد و پیمان، رعایت حقوق دیگران، پرهیز از هر گونه ظلم و ستم ناروا  در حق دیگر موجودات اعم از انسان و غیر انسان، پرهیز از مکر و فریب دادن دیگران، زندگی صادقانه  و پرهیز از دروغ و ریا، یاری رسانی به نیازمندان ، همزیستی با دیگر انسانها بر اساس احترام متقابل، رعایت حقوق همسایه ها و مدارا با آنها و… .

در باور ما، عمومی ترین ویژگی یک انسان مسلمان آن است که انسانها و موجودات دیگر  حتی حیوانات و گیاهان  از او احساس امنیت می کنند و یقین دارند که از سوی او مورد تهدید یا آزار قرار نخواهند گرفت.

آنچه ذکر شد تنها فهرستی از مهمترین ویژگی های عموی یک انسان مسلمان به ویژه مسلمان پیرو مکتب قرآن و اهل بیت (ع)  بود و بررسی ویژگی های بیشتر نیازمند فرصت وسیعتری از این منشور است.

۱۷. وحدت اسلامی

به باور ما، مسلمانان به برکت اعتقاد به اصول اساسی اسلام ، امتی یگانه بوده وآنان برادران وخواهران ایمانی یکدیگرند .

اگر چه میان گروه های مختلف و مذاهب گوناگون اسلامی در مسائل مختلف کلامی و فقهی اختلافات علمی و تفاوت های  جزئی عملی وجود دارد  اما اشتراک ، همدلی و  اجتماع آنها بر پرستیدن خدای واحد و  ایمان به  پیامبر،کتاب و قبله واحد به قدری  عظیم و سترگ است که وجود تمام اختلافات و تفاوتها  نمی تواند و نباید در میان این امت یگانه و خواهران و برادران ایمانی  موجب ظهور  دشمنی و کینه ورزی و نامهربانی  گردد.

مسلمانان اهل سنت و جماعت و مسلمانان شیعه با تمام تکثر گروه هایی که در درون خویش دارند  اعضاء یک خانواده ایمانی به شمار می آیند و چنان که وجود اندیشه های متفاوت در هر خانواده ای نشان بالندگی و رشد اعضاءبوده و هرگز سبب دشمنی میان اعضاء خانواده نمی گردد ، اختلافات میان خواهران و برادران مسلمان شیعه و سنی نیز می تواند زمینه ای برای گفتگوهایی برادرانه و عالمانه و رشد معرفت دینی و ایمانی آنان و هم افزایی در حرکت به سوی خدای متعال باشد.

از این روی در باور ما ، همان طور که توهین به مقدسات ادیان دیگر ناروا است، توهین به مقدسات  مذاهب اسلامی یا  تکفیر هر گروه از مسلمانان  از سوی هر گروه و دسته و فرقه ای ، با هر نام و شعاری که باشد خلاف تعالیم قرآن و سنت قطعی پیامبر بوده و موجب آسیب به اتحاد اسلامی و سبب بد بینی دیگر انسانها  به اسلام و قرآن کریم وسوء ظن به رسول الله (ص) می گردد و به این سبب مردود است.

۱۸. نفی انزوا و ضرورت حضور اجتماعی

در باور ما، یک انسان مسلمان نباید به بهانه  دین و کنش های دینی، خود را منزوی کرده و در دنیایی جدا از دنیای مردمان زمانش زندگی کند. جدایی از انسانها و پرهیز از زندگی عادی و متعادل هیچ نسبتی با تعالیم اسلامی ندارد .

چنان که ما می اندیشیم ، یک  انسان مسلمان باید در هر جامعه ای که زندگی می کند خویش را به عنوان یکی از افراد آن جامعه بشناسد و سعی کند با حضور انسانی، اخلاقی و دینی خویش برای آن جامعه  مفید بوده و نقش خویش را به عنوان یک فرد از آن جامعه به درستی به انجام رساند.

در باور ما، یک مسلمان می باید تلاش کند تا  سطح دانش، تخصص و فرهنگ خویش را تا حد ممکن افزایش دهد و حاصل توانایی علمی خویش را برای خدمت به انسانها به کار گیرد و ضمن آن  به عنوان یک شهروند مسلمان، با حفظ هویت دینی  و زیست اخلاقی و انسانی ، با سایر افراد اجتماع در فعالیتهای اجتماعی سالم و رشدآفرین  مشارکت نماید.

۱۹. دعوت به نیکی ها و پرهیز از زشتی ها

در اندیشه اسلامی هر مسلمانی در دو ساحت شخصی و اجتماعی نسبت به گسترش خوبیها و کاستن  بدی ها، از مسئولیت دینی  برخوردار است .

از آنجا که  انسانها به طور فطری به آنچه  نیک می دانند علاقه می ورزند و از  آنچه به زشتی می شناسند  دوری و پر هیز می کنند، یک انسان مسلمان نیز در مرتبه  نخست  وظیفه دارد در ساحت وجود خویش در جهت تحقق  نیکی ها و دور کردن جان خویش از زشتی ها تلاش کند. انسان مسلمان وظیفه دارد در زندگی شخصی و اجتماعی خود به گونه ای بر اساس تعالیم دینی زندگی کند که دیگر انسانها وقتی به گفتار و رفتار او نگاه می کنند، جلوه های خیر و خوبی را در سبک و روش زندگی او ببینند همانطور که پرهیز او از زشتی ها و ناراستی ها را در زیست عملی او می توانند مشاهده کنند. چنین رفتاری به طور طبیعی، انسانهای نیک اندیش را به تحقق خوبی ها  و پرهیز از زشتی ها دعوت می کند و فرد و جامعه را به سوی گسترش خوبی ها و کاستن از زشتی ها رشد می دهد.

۲۰. معنویت و عبادت

در باور ما انسان ، افزون بر نیازهای مختلف مادی خویش ، برای ادراک عمیق تری از سعادت و خوشبختی در زندگیش  به عنصر معنویت نیز احتیاج دارد . معنویت در اندیشه ما ، ادراک حقیقتی غیر مادی است که به زندگی انسان، معنایی متعالی تر از حیات فیزیکی بخشیده و زندگی او را از روزمرگی  و  تمرکز بر  اهداف کوچک  مادی ،رهایی می بخشد.

باید یادآور شویم که معنویت در باور ما، چیزی در برابر امور مادی نیست. بر این اساس توجه و بهره مندی از لذتهای صحیح و مجاز(حلال) مادی که با توجه به دو عنصر صحیح بودن و مجاز(حلال) بودنشان انجام می پذیرند، ظهور امر معنوی  در زندگی مادی به شمار می آیند.

به باور ما ، بالاترین مراتب  إحساس معنویت، در عبادت خدای متعال  نهفته است . عبادت خدای متعال  در اندیشه ما ، به  معنای انتخابِ آگاهانه و آزادانه انسان  برای انجام دستورهای  خدای متعال و تقویت  ارتباط عمیق قلبی با منشاء هستی است . چنین عبادتی ، انسان را با تمام موجودات  جهان  همراه  کرده و او را از زنجیر خود بینی و خودخواهی می رهاند. انسان در پرتو عبادتِ مبدأ جهان هستی ، خویشتن خویش را بازیافته و خود را به حقیقتِ بی نهایت الهی  متصل می کند. چنین عبادتی ، موجب می شود که  روح  معنویت در انسان تقویت شود و ظرفیت او برای مهربانی،گذشت و بخشش افزایش یابد .

۲۱. وحدت حقیقت دین و تکثر ادیان

دین » همان راه و روشی است که انسان را به خدای متعال و سعادت انسانی خویش رهنمون می شود . در باور ما، خدای واحد،ادیان متفاوت  و بیگانه از هم فرو نفرستاده است. بلکه  یک دین  یگانه را به انسانها تعلیم کرده است.  حقیقت و محتوای اساسی این دین واحد آن است که انسان جز خدای متعال را نپرستد و در برابر هیچ قدرتی جز پروردگار خویش خاضع و تسلیم  نشود و به این ترتیب از بندگی خویش و دیگران رها شده و مسیر سعادتش را  باآزادی و آگاهی بپیماید . از این روی  دین یگانه ای که تمام انبیاء از آدم (ع) و نوح (ع) و ابراهیم (ع)  تا موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص)  آن را در مقاطع مختلف تاریخ و به عبارات گوناگون به انسانها عرضه داشته اند  همان «تسلیم بودن در برابر خداوند» است.  چه این که هیچ پیامبری انسانها را جز به خداپرستی و تسلیم بودن در برابر او، به  چیز دیگری دعوت نکرده است.

بر این اساس و در باور ما، حقیقتِ  دین یکی است و ادیان ابراهیمی که امروزه با نامهای یهود، مسیحی و مسلمان شناخته می شوند سرچمشه و حقیقتی واحد و یگانه داشته و هر یک استمرار دین پیش از خویش است.  ریشه تکثر ادیان موجود، نه در حقیقت و گوهر ادیان بلکه در برخی برداشتهای علمی و ظواهر عملی و طریقه های سلوک دینی  است .

چنین می اندیشیم که هیچ کس نباید به هریک از انبیاء و پیامبران الهی، بنیانهای ادیان الهی و مقدسات آنان، اهانت کند.

براین باوریم که شایسته است تا عالمان و مؤمنان به ادیان الهی  با تکیه بر وجوه اشتراک توحید و اصل نبوت و تأکید بر گوهر این حقیقت واحد،  چون انگشتان یک دست، در کنار یکدیگر و   در خدمت به انسان قرار گیرند و  بکوشند تا با تعامل و همدلی،  جهان را برای رشد اخلاق، تعالی انسانیت ، همزیستی ،امنیت و صلح به جای بهتری بدل کنند.

۲۲. رابطه علم و دین

در اندیشه ما  علم و دین، هرگز با یکدیگر ناسازگار نیستند چرا که علمِ اطمینان بخش،محصول تجربه و عقل بشر است که پیامبر درونی انسان به شمار می آید و تعالیم دینی، محصول متن پیام آسمانی است که توسط پیامبران  الهی که عقل بیرونی انسان هستند ،بیان می شوند.  بر این اساس ممکن نیست که رهآورد این دو پیامبر، که  عقل درونی و بیرونی انسان دانسته می شوند،  در مقطع  نهایی خود  با هم تعارض و ناسازگاری داشته باشد.

البته از آنجا که علم بشری همواره در مسیر  تکامل و تعالی است ممکن است در مقاطعی  با  تعالیم دینی ناسازگار بنماید اما بی تردید هر قدر علم، به مراتب بالاتری ارتقاء یابد توهم ناسازگاری علم و دین بیشتر رنگ می بازد.

۲۳. مهدویت و نجات انسان

ملاحظه تاریخ بشریت، این حقیقت را به اثبات می رساند که انسان ها در هر مقطعی از حیات نوع بشر، با تجربه نظامهای مختلف و ایجاد ساختارهای گوناگون اجتماعی برای رسیدن بشر به سطح برتری از خوشبختی فردی و جمعی تلاش کرده اند . هدف از این تلاش مستمر در مسیرطولانی حیات بشر،  همانا  وصول به آرمان شهر سعادت انسان  است.

 از سوی دیگربا مراجعه به تاریخ ادیان می توان مشاهده کرد که تمام ادیان  موجود نیز  انسان ها را به فرارسیدن روزهایی بهتر و تنفس در آرمان شهری که توسط یک منجی موعود بنا خواهد شد نوید داده اند.

در باور ما، این خواست و امید فطری  که در تلاشهای پیوسته انسان و مژده ی ادیان، خویش را به وضوح نمایان کرده است،امری  تحقق یافتی است. چه این که چنین باور گسترده و عمیقی نمی تواند از امیدی خیالی و آرزویی خام  برخیزد. این باور  تاریخی به وجود منجی و روز نجات و تحقق آرمان شهرِ انسان را، در اندیشه اسلامی با عنوان «مهدویت» می شناسیم.

در باور ما ، انسانها در شکل گیری و تحقق این وعده ادیان و باورِ پنهانِ فطرت آدمی از نقشی مؤثر برخوردارند. تلاش برای ارتقاء سطح اخلاقی و ایمانی انسان و کوشش در جهت رشد و ارتقاء علمی در زمینه های گوناگون و سعی بی وقفه  برای برخوردار شدن جامعه بشری از سطح بالاتری از عدالت ، همان نقش ارزنده ای است که انسان ها در تحقق آرمان «مهدویت» بر عهده می گیرند.

در اندیشه ما، آن هنگام که بشر به میزانی از بلوغ اجتماعی دست یابد که به راستی خواهان برقراری عدالتِ بدون تبعیض در همه ابعاد و برای همه موجودات این جهان باشد ، لحظه موعود فرا خواهد رسید و منجی نهایی بشر،آدمیانِ  رشدیافته  و تشنه عدالت را  تا بالاترین مراتب انسانیت، عروج خواهد داد و طعم شیرین عدالت بی تبعیض را به کام انسانها خواهد چشاند.

بر اساس منابع اسلامی  مکتب ثقلین  ، منجی جهان  که  «مهدی» خوانده می شود، دوازدهمین نواده  آخرین پیامبر خدا حضرت محمد بن عبدالله(ص) است و آن گاه که زمینه حضورش فراهم گردد، به اذن خدای متعال  در حالی آرزوی دیرینه انسان  را در زمین محقق خواهد کرد که حضرت عیسی مسیح (ع)  در کنار او خواهد بود.

۲۴. انسان و کرامت انسانی

در اندیشه ما، انسان  موجودی  پرتاب شده در جهان هستی به شمار نمی آید بلکه خدای متعال انسان را به قدرت و اراده خویش آفریده و  او را با اعطاء عقل و قدرتِ بهره گیری از نعمتهای مادی و معنوی  جهان و ارسال پیامبران و فرو فرستادن کتابهای آسمانی گرامی داشته تا بتواند نماینده پروردگار خویش در زمین باشد .  بر همین اساس انسان، فارغ از نژاد و رنگ و زبان و … سرشتی پاک و خداشناس دارد که در صورت رجوع به آن ،بی درنگ  حضور خدای متعال را به شکل حقیقتی امیدبخش  و غیر مادی که  می تواند بر قوانین عادی و مادی  حاکم بوده و آن را دگرگون سازد،در قلب و ضمیر خویش می یابد. این کشف فطری خودآگاه ، همان ویژگی است که انسان را از غیر خویش جدا کرده و به او شایستگی نمایندگی خدا ی متعال را عطا می کند.

در اندیشه ما، خدای متعال انسان را بر بسیاری از آفریدگان برتری داده است و بر کرامت ذاتی او تأکید نموده .

در باور ما ،کرامت ذاتی انسان از هر نژاد و رنگ و زبان و جغرافیا و . .. که باشد حقیقتی جدایی ناپذیر از هویت اوست که می باید همواره محترم دانسته شود و هر امری که ارزش انسانی او را کاهش دهد و کرامتش را آسیب رساند قابل پذیرش نخواهد بود.

۲۵. نوع دوستی

در باور ما همانطور که انسانها در اصل و گوهر  خلقت خویش با یکدیگر برابرند،  در زندگی اجتماعی نیز   به مثابه أعضاء مختلف یک پیکر واحد هستند.  همانطور که سلامتی یا بیماری  هر عضوی در بدن انسان بر مجموعه پیکر  انسان تأثیر مستقیم می گذارد،  کیفیت و چگونگی ارتباط جامعه انسانی با یکدیگر نیز بر مجموعه زیست جهانی بشر تأثیر خواهد گذاشت.
از این روی چنین می اندیشیم که انسانها برای برخورداری از جهانی بهتر  می باید نسبت به یکدیگر  با شفقت و دوستی  مواجه شوند و یکدیگر را به پاس اشتراک در گوهر انسانی ، گرامی داشته و از هر گونه ظلم و  ستم به بهانه تفاوتهای موجود  میان انسانها بپرهیزند. چنان که خودشان  دوست دارند تا  در محیطی عادلانه و امن  و با آرامش زندگی کنند ، عدالت و امنیت و آرامش را  برای همه انسانها به رسمیت بشناسند
.

در باور ما ، انسانها می باید در راه کاستن از درد و رنج بشر و فراهم آوردن شرایط بهتر برای بهره مندی همه انسانها از زندگی سعادتمند دنیوی و اخروی تلاش کنند.

۲۶. انتخاب و آزادی

ما چنین می اندیشیم که  خدای متعال  بنیان های شناخت  نیکی و سعادت و زشتی و تیره روزی را در فطرت انسان قرار داده  و انبیاء را  بر انگیخته و کتب آسمانی را نازل کرده است   اما هرگز چنین اراده نکرده  که انسانها به زور یا اجبار به راه راستی و درستی قدم بگذارند  بلکه به صراحت، پذیرش راه توحید و زندگی مؤمنانه یا گرایش به  راه های دیگر را به انتخاب آزاد انسان واگذارده است . بی تردید در محیطی که انسان، از آزادیِ برخاسته از آگاهی برخوردار نباشد نمی تواند انتخاب گر  باشد .  در نتیجه، آزادی از هر عامل اجبار آور درونی یا بیرونی ، شرط انتخاب گری و لازمه حفظ هویت و کرامت انسانی است .   چرا که بر اساس اراده الهی، ویژگی  انتخاب گریِ آگاهانه و آزادانه، بخشی از هویت انسان است به گونه ای که اگر چنین ویژگی از انسان سلب گردد،  اساسا بر خلاف اراده الهی عمل شده است.

به باور ما آزادی و انتخاب گری آگاهانه ، نه تنها حق انسان، بلکه عناصر هویت او هستند که باید همواره و در تمام شئون زندگی انسان  مورد توجه  و پاسداشت قرار گیرند  .   مرز این آزادی آنجاست که آزادی دیگری را مختل نسازد  و آگاهی و انتخاب دیگری را تهدید نکند.

۲۷. ارزش های انسانی

در اندیشه ما حرکت کمالی بشر از اولین ادراکهای درونی نسبت به ارزشهای اخلاقی آغاز می شود . ارزشهایی مانند محبوبیت عدالت  و نفی ظلم که فارغ از محیط جغرافیایی ، شرایط فرهنگی، باورهای مذهبی و … به عنوان اصول ارزشی در میان جوامع مختلف بشری به صورت باوری مشترک مورد پذیرش و احترام قرار گرفته اند، ارزشهایی انسانی هستند که  تعهد به آنها ضامن  سلامت  اخلاقی و روانی جامعه بشری خواهد بود.

در باور ما  تعالیم پیامبران الهی  نه تنها هرگز با اصول ارزشهای راستین انسانی  در تضاد و تعارض نیست بلکه تعهد به ارزشهای  انسانی بهترین  بستر  برای  رشد و ارتقاء ارزشهای دینی است که توسط پیامبران الهی به انسانها ابلاغ گردیده است. به عبارت دیگر  انسانهایی که در مرتبه  پیش از دین  نسبت به ارزشهای انسانی  متعهد بوده و آنها را در زندگی خویش اجرا می کنند ، در مرتبه پس از ایمان به پیامبران الهی نیز از  معنویت و اخلاق و انسانیت رشد یافته تری برخودار خواهد بود.

۲۸. اخلاق مداری

به باور ما یکی از بالاترین اهداف بعثت انبیاء الهی  تعلیم عملی کرامتها و فضیلت های اخلاق فردی و اجتماعی به انسانها بوده است .

اخلاق در اندیشه ما  یک موضوع فرعی و زینتی نیست که بتوان وجود یک زندگی سعادتمند را بی وجود آن نیز تصویر کرد . بلکه اخلاق و اخلاق مداری  از اولین اصول انسانی است که خدای متعال مبانی آن را در فطرت بشر قرار داده و با بعثت پیامبران بزرگ  آن بنیان فطری انسان را ارتقاء می بخشد.

ما باور داریم که  اخلاق مداری یکی از مهمترین لوازم دینداری است و بی تردید انسانهایی که اخلاق مدارتر  هستند   در مراتب انسانی و مراحل نزدیکی به خدای متعال  از دیگران پیشتر خواهند بود.

۲۹. نفی خشونت طلبی و افراطی گری

در باور ما توسل به خشونت های کور و افراط گرایی با هر شعار ی که صورت پذیرد   نشان روشنی از عدم درک گوهر انسان  و جان تعالیم آسمانی است .

معتقدیم که برترین عاملی که سبب گرایش انسانها به پیام خدای متعال  و پیام آوران الهی است ، نرم خویی و پذیرندگی  اولیاء الهی نسبت به اصناف گوناگون انسانها  و انتقال پیام الهی از طریق مهر و عطوفت و دلسوزی صادقانه و عملی بوده است.

بر این اساس در باور ما هر گونه خشونت طلبی و افراط گرایی حتی اگر با نام و شعار دین صورت بپذیرد هیچ نسبتی با عقلانیت و گوهر تعالیم الهی نداشته وهیچ نتیجه ای جز بیزاری و دور کردن انسانها از پیام نهایی ادیان آسمانی  ندارد. افزون بر آن که روند خشونت گرایی و افراط ، روند  نا مبارکی است  که جز به ایجاد یا افزایش خشونت و افراط در طرف دیگر، نمی انجامد و به روشنی پیداست که در چنین محیطی هیچ گاه پنجره ای به عقلانیت، سعادت ، هدایت  و عدالت گشوده نخواهد گشت.

۳۰. صلح و آرامش

آنچنان که از منابع دینی می توان فهمید، صلح و آرامش میان انسانها از ارزشی اولیه و اصولی برخوردار است . چرا که در هر نزاعی یا هر دو طرف ، بر خلاف حق خویش عمل می کنند یا دست کم یکی از دو طرف، ظالم و طرف دیگر مظلوم واقع می شود .

 در هر صورت آنچه در هر نزاعی حضور جدی دارد ظلم  است، هر چند که این ظلم و زور فقط در یک سوی این نزاع باشد.

آنجا که ظلم  و زور بر فضای انسانی حاکم می شود فرصتهای بسیاری از دست می رود و گاه خسارتهای غیر قابل جبرانی به جای می گذارد.

به باور ما، در فضای آرامش و صلح است که  انسانها فرصت های مناسبی برای شکوفا کردن  توانمندی‌های خویش و توجه به معنویت و شنیدن پیام پیامبران الهی  می یابند، گفتگو میان اندیشه ها و دیدگاه های مختلف شکل می گیرد، همزیستی و همدلی میان انسانها تقویت می شود  و عقلانیت  رشد می کند.

۳۱. تکثر و همزیستی اجتماعی

در اندیشه ما،  خدای متعال انسانها را چنان آفریده است که درعین یگانگی و وحدت در گوهر انسانی خویش، از تفاوتهای گوناگون نژادی، زبانی، فرهنگی،اعتقادی و … برخوردار باشند.

فلسفه وجود این تفاوتها از سویی ارتقاء آگاهی و معرفت انسانها در تعامل فکری وعملی با یکدیگر و از سوی دیگر، هم افزایی تجارب زیستی بشر برای ارتقاء عقلی وعملی نوع انسان در جهان است.

در باورما همزیستی  صلح آمیز اجتماعی و پذیرش تکثرهای موجود در میان جامعه انسانی و تکیه بر گوهراصیل فطرت الهی انسان در تعامل اخلاقی و اجتماعی، تنها راهبرد عملی برای تحقق این اراده الهی در حوزه زیست انسانی است .

۳۲. قانون و قانون گرایی

در باور ما قانون یگانه عامل حفظ انسجام  زندگی اجتماعی  و دست کم، تضمین کننده رعایت  حد اقلی از حقوق انسانهاست. اگر قانون را محصول تجارب عقلی بشر یا حاصل قراردادهای اجتماعی بدانیم، تفاوتی در ضرورت وجود ، بقاء و رعایت قانون نخواهد داشت. چه این که اگر قوانین، برآمده از تجارب عقلی بشر باشند در نتیجه به بنیانهای عقلی وعلمی باز می گردند که در نگاه دینی از اعتبار و حجیت خویش برخوردارند و یا در صورت دیگر، قوانین حاصل تعهدات جامعه بشر با یکدیگرند که در آن حال نیز، اصل دینی ضرورت وفاداری به تعهدات و پیمانهای اجتماعی آن را  تأکید می کند.

بر این اساس، رعایت قانون در باور ما، یک ضرورت تخلف ناپذیر است چه این که تصور وجود جامعه بی قانون ، تصویری خوف انگیز و  خلاف عقلانیت و به زیان حیات انسانی است.

اهمیت و ضرورت رعایت قانون به آن معنی نیست که قانون یا قانون گذاران در هیچ موردی دچار خطا یا اشتباه نمی شوند. همانطور که تجربه بشری نیز این ادعا را به روشنی گواهی می کند. اما  فرض خطا بودن برخی از قوانین، هرگز بهانه ای برای مجاز شمردن بی قانونی  یا قانون شکنی نیست، بلکه هر گونه نقد و نظری نسبت به قانون نیز می باید از راه های قانونی دنبال شود.

۳۳. آزادی بیان

چنین می اندیشیم که انسانهای خردمند، صاحبان  سعادت  دنیا و زندگی  پس از دنیا هستند .  از برترین ویژگی های خردمندان آن است که سخنان دیگران را به خوبی می شنوند و در آن تفکر  می کنند و آنگاه در میان آن سخنان بهترین آنها را بر می گزینند.

بر این اساس  انسانها می باید بتوانند  آنچه را که می اندیشند، آزادانه و روشن ، در فضایی متناسب  بازگو کنند تا دیگران نیز امکان فهم سخنان آنان را داشته باشند و  بتوانند آن را به درستی بشنوند  و در تعامل میان سخنان بهترین سخن ها آشکار شوند.

درباور ما ،فقدان آزادی بیان  یکی از عواملی است که می تواند زمینه ساز رفتارهای نادرست  در جامعه انسانی شود . همان طور که انحصار حق آزادی بیان برای یک گروه خاص و محروم کردن دیگران از آن  یا توهین و تهدید و تهمت به دیگران به نام آزادی بیان، از  آفت هایی است که می تواند این حق مسلم انسانی را تهدید کرده و انسانها را به راه های خشن و نادرست سوق دهد .

۳۴. امنیت اجتماعی

برخورداری از امنیت، یکی از اولین حقوق اساسی انسانهاست . انسانی که در محیط زندگی خویش همواره با تهدیدهای گوناگون مواجه باشد و نتواند بر اساس حقوق اولیه و قانونی خویش،  زندگی آرام و امنی را تجربه کند  با خشم های متراکم ناشی از عدم امنیت رو به رو شده و امکان انجام رفتارها ناهنجار و حتی  بزهکارانه نیز در او افزایش می یابد .

در باور ما برخورداری همه انسانها از امنیت اجتماعی، یکی از  بزرگترین عوامل آرامش بشر در  محیط زندگی او  و سبب  انتقال این آرامش به دیگر بخشهای جامعه انسانی است . بی تردید این امنیت نمی تواند به صورت تبعیض آمیز برای افرادی خاصی به رسمیت شناخته شود و برای گروه دیگری از انسانها مورد پذیرش قرار نگیرد .

چنانکه ما می اندیشیم برای استقرار امنیت اجتماعی، التزام همه افراد جامعه به رعایت  قانون یک ضرورت انکار ناپذیر است.

۳۵. عدالت و ظلم اجتماعی

در اندیشه ما یکی از اهداف بعثت پیامبران و ارسال کتابهای آسمانی را برپایی عدالت در جوامع، توسط انسانها است و نسبت دادن هرامریا مطلب یا تعلیم غیرعادلانه ای به دستورات خدای متعال، مردود وغیر قابل پذیرش است .

عدالت اجتماعی از منظرما،آن رفتاری است که درنتیجه آن تمام نیازهای موجود در جامعه انسانی به شکلی عمومی و متناسب بر طرف شود و هر صاحب حقی به حق خویش برسد.

بر این اساس، گسترش فقر ناشی از فقدان عدالت اجتماعی،بهره کشی از دیگر انسانها، وجود تبعیض دراشکال گوناگون آن، اعمال زور و قدرت به قصد محرومیت گروهی انسانها از حقوق مسلّم و قانونی خویش  برای حفظ سلطه و غلبه گروهی دیگر، تهدید و یا ضایع کردن حقوق انسانها فارغ از تفاوتهای آنها ،انجام خشونت های غیرانسانی وغیر قانونی، ترور، قتل و کشتار انسانهای بیگناه یا اموری مانند اینها، با هر شعار و توسط هر فرد یا گروهی که صورت پذیرد همگی رفتارهایی ظالمانه وضد عدالت دانسته شده و مردود خواهند بود.

۳۶. ایمان دینی و کاهش جرمهای اجتماعی

انسانها ممکن است به دلایل بسیاری مرتکب برخی بزهکاری ها یا جرائم اجتماعی شوند . به باور ما  ایمان دینی آن هنگام که با تربیت و تعهد مؤمنان به تعالیم دینی همراه شود  تأثیر بسیاری در کاهش جرائم و بزهکاری های اجتماعی خواهد داشت .

از آنجا که ایمان به خدای متعال و زندگی بر اساس تربیت دینی  به زندگی انسان، معنایی متعالی می بخشد  و او را در مهار کردن هیجانات روانی  خویش توانمند می سازد چنین کسی با اطمینان به یاری خدا و با توجه به تعالیم دینی ، در مقابله با سختی ها و ناملایمات از قدرت برتری برخوردار می گردد.  چنین  فردی نسبت به رعایت حقوق دیگران از تعهد بالایی برخوردار است و به همین سبب از تجاور به حقوق دیگر انسانها  و یا آزار رساندن  به آنها به دقت پرهیز می نماید.

به باور ما هر قدر در یک جامعه، ایمان و تربیت دینی ازعمق و گستردگی بیشتری برخوردار باشد، تأثیر مستقیمی بر کاهش جرائم و بزهکاری های اجتماعی خواهد داشت.

ذکر این نکته ضروری است که این تأثیر، تنها زمانی به شکلی معنادار خودش را آشکار خواهد کرد  که ایمان و تربیت دینی انسان مؤمن، از سطح تقلید و تکرار بدون آگاهی و انتخاب، بالاتر بوده و به باوری عمیق و قلبی بدل شده باشد. چرا که در غیر این صورت ممکن است، انسان تحت تأثیر هیجانات و عوامل مختلف دیگر قرار گیرد و نسبت به ایمان و تعالیم دینی، دچار غفلت یا بی تفاوتی شده و مرتکب جرم گردد.

۳۷. آموزش و تعلیم

بر این باوریم که آموزش   و تعلیم   یکی از مهمترین اهداف انبیاء الهی بوده است. از این منظر  نه تنها رشد و ارتقاء مادی انسانها وابسته به  ارتقاء آموزش  و آگاهی در جامعه است بلکه  رشد معنوی و ادراک شفاف و عمیق پیام های  رهایی بخش پیامبران الهی نیز در چنین جامعه ای امکان پذیرتر خواهد شد.

به باور ما افزون بر ضرورت آشنایی و آموزش تعالیم پیامبران  الهی و کتابهای آسمانی برای مؤمنان ، تعلیم و آموزش دادن و آموزش گرفتن هر علمی که در تأمین سعادت مادی بشر و رفع نیازهای زندگی دنیای انسانها  مؤثر است ، ضرورتی عقلی ، انسانی و دینی است . همانطور که در تعالیم اسلامی به آنان که علمی را آموخته اند توصیه شده است تا آن را به دیگران نیز بیاموزند و به این ترتیب در  گسترش آگاهی  و علم و آموزش  مسئولیت خویش را به انجام رسانند.

۳۸. تبادل فرهنگی

در دنیایی که زندگی می کنیم انسانها به واسطه تکثر عناصر مختلف زیستی،از فرهنگ های مختلف و گوناگونی برخوردار هستند که در عین اشتراک در برخی از عناصر آن، تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند.  تفاوت فرهنگ ها از سویی موجب تفاوت روش های زیستی و فکری شده و از سوی دیگر  زمینه های قابل ملاحظه ای را در جهت ارتقاء آگاهی و بهبود زیست انسانی فراهم می آورد.

فرهنگ های گوناگون  اگر با نوعی خود برتر بینی همراه شوند  و بکوشند تا خویش را بر دیگر فرهنگ ها تحمیل کنند خواه ناخواه به منزله یک تهدید بر علیه یکدیگر به شمار خواهند آمد و موجب  پدید آمد نزاعهای بی حاصل و مخرب فرهنگی میان انسانها می شوند .

در باور ما، تفاوتهای فرهنگی  به معنی برتری فرهنگی معیّن بر سایر فرهنگ ها نیست، بلکه تمام فرهنگ های بشری می توانند با پذیرندگی ، تحمل، صعه صدر، گفتگو و تلاش در جهت  گسترش نقاط اشتراک و درک روشنتر و بهتر از تفاوتهای یکدیگر به جای تقابل فرهنگی، به تعامل و همکاری فرهنگی روی آورند و با استفاده از نقاط قوت یکدیگر موجب تکامل یکدیگر و بهبود زیست بشری  گردند.

۳۹. ارزش کار

در باور ما ، کار کردن برای تأمین معاش یا ارتقاء سطح اقتصادی خانواده یا تولید ثروت به قصد کمک به نیازمندان ، کارآفرینی ، ارتقاء سطح اقتصادی جامعه و انجام أمور عام المنفعة و مانند آن، تنها یک فعالیت اقتصادی محض برای تولید یا کسب ثروت به شمار نمی آید. بلکه چنین تلاشی مشروط به مجاز بودن اصل و روش فعالیتهای اقتصادی یاد شده به لحاظ قانونی و شرعی، یکی از بزرگترین اقسام عبادت خدای متعال است.

در باور ما، کارهایی که دیگران برای ما انجام می دهند نیز از ارزش خاصی برخوردار است که می باید  از طریق پرداخت معادل  و متناسب مالی  یا به گونه ای دیگر موجب قدردانی قرار گیرد .

گاهی نیز کارهایی وجود دارند که انسان آنها را برای رضای خدای متعال یا با قصد انجام  یک فعل انسانی و بدون هیچ چشم داشت مادی یا غیر مادی،برای دیگران انجام می دهد. این نوع کارها  با هیچ معادل مالی قابل جبران نیستند. چرا که قصد و اراده انسانی که چنین کارهایی را انجام می دهد امری غیر مادی  یا امری الهی است و  ارزش آن کار نیز با هیچ معیار مادی قابل سنجش نخواهد بود.

با این همه، بایسته است که انسان تمام زمان و انرژی خویش را مصروف فعالیتهای اقتصادی ننماید. زیرا همانطور که زندگی دنیای او نیازمند فعالیتهای اقتصادی است ، روح و روان او نیز نیازمندی های معنوی و غیر مادی دارد که بی توجهی به آنها  می تواند خسارت آفرین باشد.

۴۰. صنعت و تکنولوژی

در باور ما ، خدای متعال انسان را از ویژگی خلاقیت و آفرینش برخوردار کرده است و به او خرد ،آگاهی و توان کشف روابط میان عناصر جهان مادی را عطا کرده است. انسان نیز با تلاشهای پیگیر و تجارب ارزنده خویش توانسته است آرام آرام بر بام جهان هستی بایستد و صنایعی نوین پدید آورد که حاصلش در خدمت ارتقاء سطح زیست بشر قرار گیرد.

در اندیشه ما  ، ظهور انواع صنایع و تکنولوژی های موجود در ذات خویش هیچ تعارضی با تعالیم دینی ندارند و دین نیز در برابر هیچ صنعت یا تکنولوژی قرار نمی گیرد . بلکه رشد صنعتی و تکنولوژیکی انسان را حاصل نعمتهای خدادادی بشر می داند.  همانطور که آموزش و فعالیت در تمام زمینه های علمی، صنعتی  و تکنولوژیکی  که جامعه انسانی به آن نیازمند است را یک امر دینی و ضرورتی انسانی می شناسد.

تعالیم دینی  تنها آنجا در برابر برخی شاخه های فنون یا صنایع یا تکنولوژی قرار می گیرد که حاصل آنها را امری غیر اخلاقی ، غیر انسانی  یا  برای جهان طبیعت و سعادت و زیست  بشریت، مخرب و زیان آفرین تشخیص دهد.

۴۱. زن و مرد

دراندیشه ماآنچه محور، اصل و بنیاد تمام فضیلتهای انسان است، روح  اوست که جلوه  پروردگار آفریننده بشراست. همین روح است که حقیقت هویت انسان را تشکیل داده ، کرامت او را تأمین کرده و ملاک رسیدن انسان به مراتب متعالی است.  روح آدمی، نه زن است و نه مرد، بلکه فقط، انسان است و زن یا مرد بودن محصول حضور فیزیکی انسان در زمین و اقتضاء طبیعت جهان مادی است.

در باورما، اعتقاد به انسان تر بودن مردان از زنان یا زنان از مردان خرافه ای باطل است.  انسانها  پیش از آن که  از جهت زن یا مرد بودن مورد توجه باشند می باید به عنوان یک انسان صاحب کرامت نفسانی دیده شوند .

در باور ما زن و مرد به عنوان انسان، در عین گرامی داشت زن یا مرد بودنشان، از ارزش و حق انسانی برابر برخوردارند و نباید حقوق انسانی هیچ زن یا مردی به بهانه کم ارزش تر بودن، نادیده گرفته شده  یا مورد ظلم قرار گیرد.

۴۲. خانواده

در باور ما خانواده  از مقدس ترین و مهمترین ارکان هر جامعه  است و  آرامش، سلامت و موفقیت یک جامعه انسانی، پیوند عمیقی با آرامش و سلامت خانواده دارد .

در یک خانواده سالم ،هر یک از اعضاء نسبت به نقشی که در خانواده دارد متعهد بوده و در کنار تمام فعالیتهای اجتماعی خویش، مسئولیت خود را در مقابل کلیت خانواده و نیزاعضاء خانواده، فراموش نمی کند. وجود روابط عاطفی عمیق و متناسب و برخوداری از اعتماد و احترام متقابل، از دیگر ویژگی های خانواده سالم  است.

در خانواده سالم، کهنسالان از جایگاه مهمی برخوردار بوده و مورد احترام و محبت همه اعضاء خانواده قرار دارند و کودکان همیشه از دوست داشتن و عواطف گرم اعضاء خانواده برخوردارند.

در باور ما اعضاء یک خانواده، همواره برای یاری کردن یکدیگر آماده اند و دیگراعضاء خانواده خویش را در هیچ بحرانی ،بی پناه رها نمی کنند. همانطور که تعهد به خانواده و مراقبت از سلامتی عاطفی و روانی و فرهنگی آن و نیز مشارکت همه اعضاء خانواده در اداره  امور اقتصادی و جریان زندگی از وظایف اخلاقی، انسانی و دینی اعضاء خانواده به شمار می آید .

۴۳. پدر و مادر

چنان که از منابع اسلامی استفاده می کنیم  پدر و مادر از جایگاهی بلند و احترامی فوق العاده برخوردارند که بی توجهی به آن،آثار جبران ناپذیر اجتماعی، اخلاقی و معنوی در پی دارد. پدر و مادر  ریشه وجود فرزندان خویش به شمار می آیند  و از این  جهت بر فرزندان خویش حق حیات دارند .

در باور ما ، پس از رضایت خدای متعال، به دست آوردن رضایت پدر و مادر  از بزرگترین عبادات است . نباید با پدر و مادر به تلخی یا تندی یا با کلمات اهانت آمیز سخن گفت  یا آنها را از خویش راند. به ویژه وقتی پدر یا مادر پیر می شوند و نیاز به حمایت مادی و معنوی فرزندان دارند ، باید با توجه و محبت بیشتری در کنار آنها بود و تا جایی که ممکن است  از آنها در محیط خانواده  پذیرایی کرد . دعا کردن برای پدر و مادر ، عبادت خدا و از وظایف فرزندان است .

اگر پدر یا مادر از فرزندشان چیزی را بخواهند که انجام دادن آن ممکن، معقول و مشروع باشد ،فرزندان می باید به آن درخواست عمل کنند و اگر چیزی را بخواهند که ممکن، معقول یا مشروع نباشد ، می باید  با زبانی احترام آمیز  برای آنها توضیح داده و از انجام آن خودداری کنند.

۴۴-حقوق کودکان

در باور ما کودکان از حقوق قابل ملاحظه ای برخوردارند که توجه یا بی توجهی به آن حقوق، سعادت اخروی والدین را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. ضرورت توجه به حقوق کودکان، پیش از تولد کودک آغاز می شود، در دوران جنینی شکل می گیرد و تا پایان دوران بلوغ  و رشد کامل عقلی و جسمی او ادامه می یابد.

در اندیشه ما، هر انسانی در زمان انتخاب همسر و ازدواج، می باید به صلاحیت او برای پذیرش نقش پدر بودن یا مادر بودن و شایستگی آن فرد برای تربیت و تعلیم کودکان آینده خود نیز توجه داشته باشد.

انتخاب نام مناسب یکی از حقوق کودکان است، همانطور که حق دارند از آرامش و امنیت  جسمی و روانی برخوردار بوده و در دامان پر محبت والدین خویش پرورش پیدا کنند. آموزش و تربیت صحیح  و برخورداری از امکانات لازم برای رشد اعم ازغذا، لباس، مسکن و نیز امکانات تفریحی، از دیگر حقوقی است که درمورد کودکان باید رعایت شود.

خشونت با کودکان و تنبیه های جسمی یا روحی و هر نوع رفتاری که موجب اختلال و آسیب در شخصیت کودکان می شود بی تردید از مصادیق بارز ظلم بوده و برخلاف حقوق انسانی و الهی کودکان است.

۴۵. حقوق همسایه

بنا به اقتضاء زیست اجتماعی، انسانها در کنار یکدیگر در منطقه ای معین به تأسیس روستاها و شهرها پرداخته اند و این همزیستی ، پدیده همسایگی را رقم زده است. همسایه ها به عنوان افرادی از  جامعه که در نزدیک ترین فاصله سکونت با انسان، همزیست می گردند، ازمنافع مشترک و حقوقی ویژه برخوردار می گردند که برخی از آنها امروزه توسط قانون بیان شده است. اما پیش از وجود قوانین مدرن امروزی نیز در  فرهنگ اسلامی ، همسایه گان از جایگاهی  مهم وارزشمندی برخوردار بوده اند.

در باور ما، انسان می باید علاوه بر رعایت حقوق قانونی همسایه گان، نسبت به آنها  مهر، شفقت، توجه، گذشت و صبر بیشتری داشته باشد. نباید به همسایه گان خود آزار برساند و در عین حال باید از خطاهای احتمالی آنها بگذرد و تا قدر ممکن در برابر ناملایماتی که از او می بیند صبورو و خویشتن دار باشد.

در اندیشه ما ،انسان باید در صورتی که همسایه، نیازی داشته باشد در رفع آن نیاز  پیشقدم گردد. نباید بدون دلیل آرامش همسایه گان را بر هم زند یا ضرر و زیانی از سوی او متوجه همسایه گانش شود. همچنین ارتباط گرم، صمیمی و صادقانه با همسایه گان ، دعا کردن برای آنها و آمادگی همیشگی برای همراهی و کمک به همسایه گان از حقوقی اخلاقی و دینی است که می باید رعایت گردد.

انسان می باید  نسبت به مال و آبروی همسایه خود امین باشد و از دخالت های بی جا و ورود به حریم شخصی همسایه ها بپرهیزد . در سلامتی و شادکامی آنها ، در کنارشان باشد و در سختی ها و مشکلات و بیماری آنها را یاری نماید .

۴۶. مهاجرت

زمینی که  بر روی آن زندگی می کنیم چونان بستری  پهناور، میلیادها انسان را بر خویش جای داده است. اما زندگی همه انسانها در مناطق مختلف این کره خاکی به یک صورت نیست ودرعین حال، انسانها درمناطق گوناگون زمین از یکدیگر نیز بی نیاز نیستند.

گاهی شرایط زندگی برخی انسانها موجب می شود تا برای اهداف  گوناگونی اعم از دستیابی به امنیت، آرامش، تحصیل، اشتغال و مانند آنها، سرزمین مادری را ترک گفته و به سرزمین دیگری مهاجرت کنند. چه این که گاهی این مهاجرت یک ضرورت برای استمرار بقاء یا ارتقاء سطح زندگی مادی و معنوی انسانها به شمار می آید.

مهاجرت اگر چه می تواند با مشکلات و دشواری هایی همراه باشد اما گاهی نیز تنها راه باقیمانده پیش روی برخی انسانهاست .

در باور ما، مهاجران می باید نسبت به قوانین جامعه جدیدی که در آن حضورمی یابند با احترام و دقت عمل رفتار کنند و جامعه مهاجر پذیر نیز می باید با همدلی و پذیرش و رعایت حقوق آنان ، مهاجران را برای  ادغام شدن آنان در جامعه جدید، یاری نمایند.

۴۷. محیط زیست

خالق زمین ، در حالی انسان را در زمین مستقر کرد که محیط زیست این سیاره آبی، سرشار از منابع لازم برای برخورداری انسان از مواهب زندگی بوده است.آن طور  که ما از منابع اسلامی ادراک می کنیم خدای متعال، انسان را نه تنها از مواهب زمین برخوردار کرد بلکه مسئولیت آبادانی زمین را نیز به او سپرده است .

در باور ما ، محیط زیست طبیعی زمین که از منابعی محدود تشکیل شده است ، به انسانهای دوران خاصی  تعلق نگرفته، بلکه امانتی بسیار ارزنده است که به عنوان یک میراث، از هر نسل از آدمیان به نسل بعد  منتقل می شود.

آبادانی محیط زیست تأثیر شگرفی  بر زندگی مادی و روحی انسان دارد که به هیچ روی قابل انکار نیست. از سوی دیگر، آسیب رساندن به محیط زیست طبیعی این کره خاکی نیز نه تنها زندگی یک نسل از انسانها بلکه حیات تمام نسلهای آینده انسانی و تمام جانداران روی کره زمین را با خطرات جدی و گاه جبران ناپذیر رو به رو می کند.

چنین می اندیشیم که هر قدر بشر، با خودخواهی بیشتری با جهان پیرامون خود رفتار کند و محیط زیست را به بهانه آسایش زندگی خویش به تباهی کشاند ،دانسته یا  نادانسته به زیان زندگی خود و نسلهای آینده و سایر موجودات ساکن در زمین  اقدام کرده است و نه تنها در برابر نسلهای آینده بشر بلکه در برابر آفریننده این جهان نیز مسئول خواهد بود.

امروزه به روشنی می بینیم که تخریب های پدید آمده در محیط زیست ، چگونه موجب افزایش بیماریهای گوناگون جسمی،روحی و روانی شده  و ادامه حیات بر روی کره زمین را با نگرانی و مشکلات جدی مواجه کرده است.

از این روی در باور ما ، حفظ محیط زیست، مسئولیتی انسانی و الهی است.  همانطور که تخریب محیط زیست  به هر بهانه ای،  در حقیقت اقدامی غیر اصولی و زیانبار برای بشریت و سایر موجودات به شمار می آید.

۴۸. حفاظت از منابع طبیعی

اگر چه بر اساس قوانین بین المللی مدیریت کلی مجموعه منابع طبیعی جهان در اختیار دولتهاست اما این به آن معنی نیست که انسانها هیچ وظیفه یا سهمی در حفاظت از منابع طبیعی ندارند.

در اندیشه ما ، زیاده روی و مصرف بیهوده منابع طبیعی از نظر  عقلی نادرست، به لحاظ  اخلاقی و انسانی ناروا و از نظر دینی گناه  به شمار می آید. نه تنها مصرف نادرست منابع طبیعی بلکه هر عملی که به نوعی  منابع طبیعی زمین را با خطر و آسیب مواجه کند مجاز نیست.همانطور که  حفاظت از منابع طبیعی و تلاش برای پاک ماندن این منابع از آلودگی یا ضایع شدن آنها  افزون بر آن که عملی انسانی و اخلاقی است، عملی عبادی به شمار می آید .

چنان که ما از منابع دینی استفاده می کنیم آلوده کردن آب ها اعم  از آبهای جاری یا آبهای زیرسطحی ،  آسیب رساندن به جنگل ها و پوشش طبیعی زمین ، تخریب موانع طبیعی گسترش کویر  و بیابان، آلوده سازی هوا ، زباله سازی های بی مورد ، رها کردن زباله ها در محیط های طبیعی  و مانند آن  همگی نادرست و غیر مجاز به شمار می آید .

۴۹. حقوق حیوانات

در باور ما، همانطور که انسانها از حقوق فروان متناسب با حیات خویش بهره مند هستند حیوانات و گیاهان نیز  حقوقی متناسب با حیات خویش  دارند. رعایت این حقوق در تعالیم دینی نه تنها حق این موجودات، که حق خدا نیز دانسته شده است  و مسئولیت رعایت آن به انسان واگذار شده است.  اگر کسی سرپرستی حیوانی بر عهده می گیرد باید بداند که تغذیه ، مسکن و درمان  از مهم ترین  و پایه ای ترین حقوق حیوانات اسـت .

از آنجا که حیوانات از نوعی شعور و احساس برخوردارهستند، هر نوع رفتاری که موجب آزار و اذیت حیوانات شود مانند آنکه بر بدن حیوان داغ بگذارند، برخی اعضایش را ببرند، میان حیوان و فرزندش بی دلیل جدایی افکنند، بیش از توانش ازاو بهره کشی کنند و یا حیواناتی که برای تغذیه انسان  ذبح می شوند را در هنگام ذبح، رنج دهند، همگی از مصادیق ظلم به حیوانات و اموری ناروا به شمار می آید.

در اندیشه ما، باید نسبت به حیوانات با مهر و شفقت برخورد کرد و اگرحیوانی که آزاری از او به انسان نمی رسد، به انسان پناه آورد، می باید او را پناه داد. همانطور که عقیم کردن حیوانات یا به جان هم انداختن آنها به بهانه تفریح و سرگرمی انسانها و حتی آزارهای غیر مادی مانند  فریاد  زدن بی جا ، لعن و نفرین کردن حیوان  یا فریب دادن آنها،  خلاف مهر و شفقت به حیوانات دانسته می شود .

در تعالیم دینی رعایت  حقوق حیوانات عبادت به شمار آمده و با ثواب الهی همراه است همانطور که ظلم به حیوانات  گناه دانسته شده و جزا ی آخرت را به همراه خواهد داشت.

۵۰. حقوق گیاهان

درباور ما، گیاهان نیز حقوقی دارند که می باید نسبت به رعایت آنها  توجه داشت. به طور کلی مراقبت از گیاهان و پرهیز از هر نوع رفتاری که به آنها آسیب وارد آورد از مسئولیت های هر انسانی است .

در اندیشه ما،کاشت درخت  به ویژه درختان میوه دار، آبیاری گیاهان و رسیدگی به سلامت آنها از عبادات به شمار می آیند و در تعالیم دینی ازعباداتی دانسته شده اند که آثار مثبت و پاداش انجام آن کار، برای انسانی که آن را انجام داده، تا هنگامی که آن گیاه موجود است ،رشد می کند، ثمر می دهد یا انسان و حیوانی از میوه یا سایه او بهره می برد، پایان نمی پذیرد.

در تعالیم اسلامی شکستن شاخه  تازه گیاهان ، معادل شکستن بال فرشتگان دانسته شده و خشکاندن یا قطع کردن درختانی که انسانها یا حیوانات از ثمرات آن استفاده می کنند ممنوع است .همان طور که قطع بی رویه درختان و نابود کردن پوشش گیاهی زمین  ازنگاه ما، ناروا است.